فـــرامـــوشـــی

می نویسم که یادم بمونه...

فـــرامـــوشـــی

می نویسم که یادم بمونه...

14 هم شد نمره !؟

امروز پنج شنبه بود و ما امتحان ریاضی داشتیم من امتحان ریاضی را 14 بردم و خیلی ناراحت شدم به فکر رفتم که جواب مادرم را چه بدهم فکری به سرم زد برای مادرم نامه نوشتم وقتی مدرسه ما تعتیل شد من رفتم دم کتاب فروشی یکدفعه مامانم صدایم کرد و گفت محمد بیا من اینجا هستم من خیلی زود نامه ای را که برای مادرم نوشته بودم به مادرم دادم مادرم گفت حالا چند بردی من گفتم 14 مادرم با همسایه هایمان بود و به من چیزی نگفت وقتی که به خانه می یامدیم به من گفت چرا 14 و من چیزی نگفتم توی خانه به من گفت خاک تو سرت نکند 14 هم شد نمره دوباره من چیزی نگفتم !


پ.ن : اگه پست اول وبلاگم رو دیده باشین متوجه میشین که من از وقتی خیلی کوچیک بودم دفتر خاطرات داشتم و توش چیز می نوشتم. هر موقع دلم برای اون موقع ها تنگ میشه میرم سراغشون. متن بالا یکی از اولین خاطره هایی بود که توی اولین دفترم نوشتم. فک کنم اون موقع کلاس دوم یا سوم بودم. چیزی که برای خودم جالبه اینه که همونطور که می بینین برعکس ریاضیم، املام خوب بوده و خیلی غلط املایی نداشتم !

نظرات 39 + ارسال نظر
تارا سه‌شنبه 30 خرداد 1391 ساعت 11:58

اخیییی!!
گوگوولی

نگار‏ سه‌شنبه 30 خرداد 1391 ساعت 12:21

آخییییییی چ بامزه

ماری سه‌شنبه 30 خرداد 1391 ساعت 15:34

عزززززیززززم!آخی!

مرسی ماری جون

تازا سه‌شنبه 30 خرداد 1391 ساعت 15:59

حالا همه بگین اخی!! :دی

نفس سه‌شنبه 30 خرداد 1391 ساعت 16:36 http://princess91.blogsky.com/

این آخی آخی چیه میگن
بچه 14 هم شد نمره؟
خوش به حال شما که دفتر خاطره دارید
من همه رو تو ذهنم نوشتم
به قول عشقم خاطرات رو نباید نوشت باید تو دلت بزاری
چون اگه بنویسی همه اونو میخونن ولی هیچکی نمیتونه اونچه که تو دلته رو بخونه
من سنی چوخ استرم عشقیم

خب چی بگن !؟
من درسم خوب بود ! خیلی کم پیش میومد نمره ـم کم بشه. کارنامه هام رو هنوز دارم. معدلم تو دبستان همیشه نزدیک 20 بود ...
خاصیت بدی که همه آدما دارن و هیچ کس نمی تونه اون رو انکار کنه، فراموشیه ! بالاخره آدم همه چیزو که یادش نمیمونه ! خیلی خشحالم که دفتر خاطرات داشتم، چون خیلی از چیزا واقعا یادم نیست ...

چی گفتی !؟ ترجمه نذاشتی چرا !؟

نگار‏ سه‌شنبه 30 خرداد 1391 ساعت 17:06

آخییییییییی

عزیزم

نگار‏ سه‌شنبه 30 خرداد 1391 ساعت 17:41

تعتیلیت تو حلقم!‏ من دو بار گفتم آخی!!‏


آره تو دوبار گفتی نگار جون ! اینا همه در حافظه من می مونه

رضا سه‌شنبه 30 خرداد 1391 ساعت 17:58 http://fcuk.blogsky.com

همون بچگی هاتم دختر بودی


عجب بدبختی گیر کردیما ! چررررراااااااا !؟

mmad سه‌شنبه 30 خرداد 1391 ساعت 18:28 http://nemidonam.blogsky.com

لایک به کامنت آقا رضا


14هم شد نمره

که اینطور ممد، پس لایک به کامنت آقا رضا !!
دیگه دیگه

رضا سه‌شنبه 30 خرداد 1391 ساعت 20:32 http://fcuk.blogsky.com

ما بچه بودیم تو دفتر خاطراتمون فحش خوار و مار مینوشتیم به این چرخ روزگار

دفتر داشتی توام !؟
یه بار یکیش رو بذار تو وبت بخونیم

نفس سه‌شنبه 30 خرداد 1391 ساعت 20:39 http://princess91.blogsky.com/

نزدیک 20؟
خدا خیرت بده من 20 میشدم
همچین واس من کلاس میذاره انگاری رتبه ی اول کلاس بوده
من سنی چوخ استرم عشقیم،خیلی سخته؟
خوب یعنی خیلی عشقمو دوست دارم
یکی بیاد نفسو آروم کنه خیلی دلم گرفته
هیچ کاری از دستم بر نمیاد فقط دوست داشتم نبودم و این روزگارو نمیدیدم

خب دخترا خرخونن
من معدل 20 هم دارم ! حالا من نگفتم ریا نشه.
عشقت کیه حالا که خیلی دوسش داری !؟
ای بابا چرا ناراحتی حالا
فردا میام وبت ببینم چرا ناراحتی

نگار‏ سه‌شنبه 30 خرداد 1391 ساعت 22:36

یه دونه ای

ماری چهارشنبه 31 خرداد 1391 ساعت 10:07

اِ!یعنی چی دخترا خرخونن؟!نه خیرم!اِ!

به قول خودت:تف به ریا!

دیگه حقیقت تلخه ماری جون

بله، تف به ریا واقعا

نفس چهارشنبه 31 خرداد 1391 ساعت 16:28 http://princess91.blogsky.com/

منظور از خرخون همون درس خونه دیگه مثلا؟
بعدشم عشقم عشقه دیگه چه سوال هوشمندانه ایی میپرسی آقا محمد

هان !؟
وا خب تا قبل از این از عشق و اینا خبری نبود !

نفس چهارشنبه 31 خرداد 1391 ساعت 20:44 http://princess91.blogsky.com/

خب الان خبریه مشکلیه؟
بود ها ولی بروز نمیدادیم

نه چه مشکلی
ای ناقلا ! به سلامتی

رضا چهارشنبه 31 خرداد 1391 ساعت 22:12

دفترم کجا بود بابا
من تو بچگیم میرفتم کارگری
من کودک کار بودم

میدونی یعنی چی ؟!


دلمونو خون کردی رضا

رضا پنج‌شنبه 1 تیر 1391 ساعت 14:38

دختر
با دهن کجی بخون: "دلمو خون کردی رضا"

تو دختری


از عمد اینجوری گفتم ببینم بازم گیر میدی یا نه !

ماری پنج‌شنبه 1 تیر 1391 ساعت 20:02

کسی از شایان خبری نداره؟!

من که ندارم...
کجاس نگرانش شدیم

رضا پنج‌شنبه 1 تیر 1391 ساعت 21:12

شایان مخاطب خاموشه
فقط میخونه، نظر نمیده

چراغ خاموش شایان !؟

رضا پنج‌شنبه 1 تیر 1391 ساعت 21:13

منم از عمد اونجوری گفتم ببینم واکنش دخترونه
انجام میدی یا نه!

عجبا !
تو قصد کردی دهن منو سرویس کنی آره !؟
+
راستی رضا وبلاگتو پاک کردی !؟

نفس جمعه 2 تیر 1391 ساعت 00:17 http://princess91.blogsky.com/

دلمون بر شایان تنگ شده
شایان اگه میخونی بدون که هنوز به یادتیم
مخصوصا نفس

رضا جمعه 2 تیر 1391 ساعت 13:09

آره وبلاگمو فاک کردم

چررررررررررررراااااااااااااااااا ؟!

نگار‏ جمعه 2 تیر 1391 ساعت 14:21

پست جدید نمیذاری؟

نگار جون شرمنده، هنوز حسش نیس ...

شایان یکشنبه 4 تیر 1391 ساعت 14:33 http://www-an.blogsky.com

ههههههههههه خیلی باحال بود

مرسی شایان جون
+ معلوم هست کجایی تو پسر ؟!

شایان یکشنبه 4 تیر 1391 ساعت 14:33 http://www-an.blogsky.com

دلم برات سوخت

دست دلت درد نکنه ایشالا تو شادی هاتون جبران کنیم

شایان یکشنبه 4 تیر 1391 ساعت 19:37 http://www-an.blogsky.com

همین جاهاییم هستیم!

خوب کاری میکنی

mmad یکشنبه 4 تیر 1391 ساعت 22:24 http://nemidanam.blogsky.com

نمرت چهارده شد
سیستمو ازت گرفتن تحریمت کردن

آره دیگه ! ولی الان دوران تحریم تموم شده دیگه

mmad یکشنبه 4 تیر 1391 ساعت 22:25

شایان دوشنبه 5 تیر 1391 ساعت 17:34 http://www-an.blogsky.com

بچه نگران نباشین من هستم

دست گلت درد نکنه

شایان دوشنبه 5 تیر 1391 ساعت 17:46 http://www-an.blogsky.com

بنده هم درسم خوب بود تا سال سوم راهنمایی معدل 20 سال دوم راهنمایی رفم المپیاد ریاضی اونم کشوریش
سال اول دبیرستانم 17 - 18 بودم بعد سال دوم دبیرستان شدم 14 و شیمی دو هم شدم دو :دی
سال سومم که دیگه کامل شد

تشویق

+++
من چرا اینارو اینجا نوشتم؟:دی

اوه اوه شایان توام بچه خر خون بودی پس ! تازه از نوع کشوریش !
علت اینکه از سال دوم دبیرستان به بعد ریدی به معدل چی بوده !؟
+
منت بر سر ما نهادی اینا رو اینجا نوشتی شایان جون

شایان دوشنبه 5 تیر 1391 ساعت 17:47 http://www-an.blogsky.com

غلط املای نداشتی ولی کلا غلط دستوری زیاد داشتی

هه آره

ماری دوشنبه 5 تیر 1391 ساعت 22:31

شایان؟!؟!؟!
چرا آخه؟!

منم ازش پرسیدم ماری جون

نفس دوشنبه 5 تیر 1391 ساعت 22:48 http://princess91.blogsky.com/

شایان میاد آقا محمد میره
آقا محمد کجایی نگرانت شدیم

ممنون نفس خانوم.
به خدا سرم بدجوری شلوغه ...

رضا سه‌شنبه 6 تیر 1391 ساعت 14:40

هیچم سرش شلوغ نیست
مثل دختر چــ.ـس کلاس میذاره

دخـــــتر


رضا جون تیز کردی برا ما بدجوری !

شایان چهارشنبه 7 تیر 1391 ساعت 10:38 http://www-an.blogsky.com

اوه اوه رضا با محمد :دی
پاره خط عشقی:دی
چه شود

عجباااااا
شایان تو بیکار میشی میای اینجا تراوشات عرفانی مخت رو اینجا می نویسی نه !؟

نفس چهارشنبه 7 تیر 1391 ساعت 19:02 http://princess91.blogsky.com/

نگاه میکنی شایان؟
رضا عاشق محمد شده
ایشالا به پای هم پیر شن یه جفت دمپایی بخرن

نفس خانوم شمام همون قضیه ـت مثل شایانه
میگم تو خیلی دمپایی دوس داری نه !؟

شایان پنج‌شنبه 8 تیر 1391 ساعت 00:14 http://www-an.blogsky.com

اره واقعا چه بهم میان:دی

برو بچه

شایان جمعه 9 تیر 1391 ساعت 01:57 http://www-an.blogsky.com

نه من حوصلم سر نمیره میام اینجا حوصلم سر بره :دی
چی گفتم دقیقا؟؟؟؟؟؟؟

شایان جون تو به هر دلیلی بیای اینجا رو سرمون جا داری

مهسا شنبه 8 مهر 1391 ساعت 23:35

عجیجم چقدر هم بژرگونه نوشته بوهدی!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد