فـــرامـــوشـــی

می نویسم که یادم بمونه...

فـــرامـــوشـــی

می نویسم که یادم بمونه...

یک روز لذت بخش کاری !

حدود ده پونزده کیلومتر توی جاده خاکی اومده بودم. وای، اینجا چقدر ترسناکه ! پس چرا نمیرسم ؟ نکنه اشتباه اومدم ؟ نه بابا ! جادش همین بود دیگه، مگه ندیدی اولش هم تابلوش رو زده بود ؟ تازه از رو نقشه هم درسته ؟ پس چرا یه جوریه ؟! خخخخخخخخخخ ! این صدای کف ماشین بود که گیر میکرد به سنگ و کلوخ هایی که به خاطر حرکت ماشینا وسط جاده خاکی سرتاسر مسیر جمع شده بود ! 

یه دفعه حول ورم داشت ! وای، در صندوق عقب ماشین هم که خرابه باز نمیشه، اگه ماشین یه وقت پنچر بشه چه خاکی بریزم تو سرم !؟ آخه برا چی تک تنها پاشدی اومدی تو همچین برهوتی ؟ موبایلم که آنتن نمیده ! ای -------- ت همراه اول که دیگه انقد خالی نبندی هیچکس تنها نیست ! بابا خر ما از کره گی دم نداشت، ما پول این پروژه رو نخوایم باید کی رو ببینیم ؟ تازه پولشم که خیلی کمه ...

رسیدم به اون روستایی که می خواستم کروکی ش رو بکشم. آخیش بالاخره یه نشونه هایی از بشریت دیدم ! نزدیکتر شدم، دکی ! چرا ورودی روستا شون رو قفل و زنجیر کردن !؟ یعنی نمیشه با ماشین برم تو !؟

خلاصه از اومدنم پشیمون شدم و بعد از اینکه یه نگاهی انداختم بدون اینکه کارم رو انجام بدم دور زدم و برگشتم. خوشحال بودم که دارم بر می گردم، داشتم فکر می کردم که چطوری این پروژه رو بپیچونم و بگم که انجام نمیدم که خخخخخخخخخخ ! ای ---------- تون با این رسیدگی به مناطق محرومتون ! داشتم یواش یواش با دنده یک بر می گشتم که یه دفعه یه فکر خنده دار اومد توی ذهنم و باعث شد بخندم !  فکر کردم اگه دو نفر بیان وسط همین جاده خاکی یه زیرانداز بندازن و برهنه بشن و کارای خاک بر سری بکنن (!)، مشکلی که براشون پیش نمیاد هیچ، تازه فک کنم تجربه خیلی جالبی هم باشه ! دوباره خندم گرفت ! ببین تو این بیابون و کوه و کمر چه فکرایی میاد تو سر آدم ! خخخخخخخخخخ ! ای ------- تون ...

راهنمایی : این مزخرفاتی که خوندید، چند ساعت از یه روز کاری من بود !

پی نوشت : راستی سال نو میلادی مبارک ! ایشالا که سال 2012 سال خوبی باشه واسه همه و دنیا هم تموم نشه ! روز اول سال میلادی ببین چه جایی بودم ! وای، اون ضرب المثله چی بود؟ سالی که نکوست از بهارش پیداست !؟ نـــــــــــه !!

آدم های عجیب !

توجه کردین مثلا وقتی آدم مریضه و دکتر بهش گفته یه سری چیزا رو نباید بخوری تا زود خوب بشی آدم برعکس هوس همون چیزا رو میکنه ؟ مثلا 6 ماهه که ترشی نخوردی ولی صاف همون موقع که سرما خوردی دلت ترشی می خواد ! اونم نه اینجور، انگار که اگه نخوری می خوای بترکی !

حالا هم من بعد کلی وقت اومدم به وبلاگم یه سری بزنم یه دفعه دیدم چقد دلم می خواد یه چیزی توش بنویسم ! خب اشکال نداره ! ولی اینش جالبه که همین حالا که من مجبورم به خاطر مچ دستم واسه چند روز یکی از این مچ بندهای طبی ببندم که آدم نمیتونه دستش رو تکون بده ، یهو دلم خواسته بیام وبلاگ پست بدم ! ما آدم هام عجب مخلوقاتی هستیما ...


پیشنهاد : دیشب فیلم Adventureland رو دیدم. به نظرم فیلم خوب و قابل تحملی بود، پیشنهاد می کنم ببینید...