فـــرامـــوشـــی

می نویسم که یادم بمونه...

فـــرامـــوشـــی

می نویسم که یادم بمونه...

فـــرامـــوشـــی ...

خـوابـم می آید ولـــی، بــی خـوابـــم ...

نمـی دانــم چـرا، تــــرس از چـیـزی شاید،

فـــرامـــوشـــی ...

شاید مـی تـــرسم از اینکــــه، بـخـوابــم و اگر صبـــح بــاز بیـدار شــدم،

حرف هایی که نــگاهــت با نــگاهــم زد را، دیـــگر به یـــــاد نـیـاورم ...

نظرات 25 + ارسال نظر
ماری شنبه 20 خرداد 1391 ساعت 11:38

آقا رسما وبلاگ شما واسه ما رفت رو هوا!
این یکیو که دیگه پستتم نمیتونم بخونم!

جدی میگی !؟
اینترنتت چیه ؟! من خودم با سه چهارتا مرورگر امتحان کردم هیچ مشکلی نداشت با هیچ کدوم ! نمی دونم چرا شما نمی تونید ببینید

نگار شنبه 20 خرداد 1391 ساعت 11:40

عاشقم،عاشق ب رویت گر نمیدانی بدان!‏
سوختم در آرزویت،گر نمیدانی، بدان!‏
مشنو از بدگو سخن،من سست پیمان نیستم
هستم اندر جستجویت گر نمیدانی بدان!‏
‏"لاهوتی‏"‏
مراد بیشتر مصراع آخر بود!‏ مصراع دوم هم بی ربط نیس ب قضیه


عجبا ! این نگار از هر انگشتش یه هنر میریزه
اوه اوه چه شعری !!
میشه درباره مراد بیشتر توضیح بدید !؟
در مورد قضیه مصراع دوم هم همینطور

نگار شنبه 20 خرداد 1391 ساعت 12:02

اینو در واقع از طرف تو گفتم. بری واسه اون ک دلت رو برده بخونی!‏ همون ک ب خاطرش شب نمیخوابی!‏
مرادم حالش خوبه سلام داره خدمتتون!


اگه پیداش کردم چشم می خونم ! بسیار هم زیبا ...
آره اتفاقا من چند وقتیه ازش خبر ندارم، بگو بیاد ببینیمش

راستی نگار جدی اسپانیایی بلدی ؟!

نگار شنبه 20 خرداد 1391 ساعت 12:18

حتما بخونیا!‏
ب مراد بگم بیاد!؟تو مصراع ۴بود دیگه!‏
نه بصورت حرفه ای!‏

اگه پیداش شد، حتما می خونم چشم !
آره بگو بیاد، آره تو مصراع چهار بود
چندتا سوال داشتم در مورد اسپانیولی اینا می خواستم بهت بگم اگه یاهو هستی id ـت رو از تماس با من بفرستی اونجا ازت بپرسم...

رضا شنبه 20 خرداد 1391 ساعت 12:23 http://fcuk.blogsky.com

قشنگ بود

عزیزی

نگار شنبه 20 خرداد 1391 ساعت 12:32

زیاد بلد نیستمااا در حد سلام ملیک‏(علیک‏)‏ نه یک کلمه بیشتر نه یک کلمه کمتر

ترسیدی
خب باشه نمی خواد

نگار شنبه 20 خرداد 1391 ساعت 12:43

آره!‏
حالا یه تیکه از سوالتو بگو خدارو چه دیدی شاید بلد بودم!‏

نه سوال تخصصی بود !
بیخیال ! حالا تو چندتا جمله اسپانیایی بگو ببینم !؟

نگار شنبه 20 خرداد 1391 ساعت 12:59

باشه!‏
no tengo nada para décir!

یعنی چیزی بلد نیستم بگم !؟ معنیش این میشه!؟

نگار شنبه 20 خرداد 1391 ساعت 13:00

نگار شنبه 20 خرداد 1391 ساعت 13:04

ینی چیزی واسه گفتن ندارم!‏ تو هم بلدی کلک!‏

آهان. آره همون

نفس شنبه 20 خرداد 1391 ساعت 13:49 http://princess91.blogsky.com/

کلا نویسنده اسپانیایی حرف میزنه ما متوجه نمیشیم
جالبه منم شب بخوابم صبح یادم نمیاد دیشب چه گذشته این شعر رو برای من گفتن
دستشون درد نکنه تروخدا چرا انقدر زحمت میکشید

چرا !؟
البته نمی دونم اسمش شعره یا نه !
اینو خودم دیشب زد به سرم نوشتم، به ساعت پست نگاه کنید
البته قابل شما رو نداره

نفس شنبه 20 خرداد 1391 ساعت 14:31 http://princess91.blogsky.com/

خب من اسپانیایی بلدم؟
شما ساعت 4.20 چرا بی خوابی میکشید؟
منم زیاد ازین چیزا میزنه به سرم
ممنون

ای بابا نفس خانوم. چی بگم ...

نگار شنبه 20 خرداد 1391 ساعت 15:00

خلاصه سوالی چیزی داشتی در خدمتیم دیگه اینکه وسیله ایاب و ذهابم براتون گذاشتیم تو قسمت تماس با نویسنده ک دیگه راحتر سوال بپرسید

بله بله ! خدمت از ماست ! خدمت میرسیم

تارا شنبه 20 خرداد 1391 ساعت 20:09

خب این حرف هایی که حرف هایت باهاش زدی با نگاه و از این بساطا رو یه جا بنویس بعد راحت بخواب
منم از الان شب ها خفاش شدم خوابم نمیبره
نگار تو کنکوری بودی نه؟؟! اگه کنکوری نبودی چقدر نظر میدادی!
Mio ینی چی؟؟!

نه دیگه شما عمق منظور مطلب رو نگرفتی ! نمیشه آخه بنویسی که

تارا شنبه 20 خرداد 1391 ساعت 20:11

راستی قالبت خییییییییلیییییی بهتر شده!
منم میخام اسپاینایی یاد بگیرم!!
بزار حالا ویپلم زبانمو بیگیرم!

مرسی تارا جان ...
آره اسپانیایی خیلی باحاله
به سلامتی

ماری شنبه 20 خرداد 1391 ساعت 20:19

اااااااااااااااااین اسپانیاییه؟!میگم چرا نمیتونم بخونم!
+نگار بیا گریه کنیم!هنوز 20 روزه دیگه مونده!


+ گریه نکن ! چشم به هم بزنی تمومه

نگار شنبه 20 خرداد 1391 ساعت 21:18

آره تارا جون کنکور دارم.
خدا کنه این ۱۹ روز فقط زودتر بگذره ک من واقعا دیگه خسته شدم

نگار شنبه 20 خرداد 1391 ساعت 21:20

ماری گریه نکن ایشالا ۳هفته ی دیگه آزاد میشیم!‏ یوووووهو هوووورا

نگار شنبه 20 خرداد 1391 ساعت 21:21

محمد ببخش ک زیر پستت داریم چت میکنیم

اشکال نداره نگار راحت باشین ...

نگار شنبه 20 خرداد 1391 ساعت 22:03

محمد میدونی mio ینی چی؟!‏

به چه زبونی !؟
به اسپانیایی میشه : مال من

نگار شنبه 20 خرداد 1391 ساعت 22:34

نمیدونم تارا پرسیده بود!حتما مراد همون اسپانیایی بوده دیگه

نگار تو گیر داده به این مراد ها !
بابا اگه ازش خوشت اومده شماره ـش رو بده باش صحبت کنم واست

نگار شنبه 20 خرداد 1391 ساعت 23:00

بی ربط باحال شایدم تکراری:
دقت کردین کفترا وقتی رو ماشین سیاه چقلی میکنن رنگش سفیده،وقتی رو ماشین سفید چقلی میکنن رنگش سیاه!‏
عجیب کرم دارن رنگشم دست خودشونه!‏

خیلی باحال بود نگار
دقت نکرده بودم !

تارا شنبه 20 خرداد 1391 ساعت 23:01

اها پس عمو بیا میشه عشق من!! :دی
ایشالا کنکورتم خوب میدی راحت میشی بعد چهار سال دیگه میای ب ما میخندی! :دی
Viva la vida ینی چی؟؟!

فک کنم کلمه اول معنیش زنده باد بشه ! بقیه ش رو نمی دونم دیگه

نگار یکشنبه 21 خرداد 1391 ساعت 00:41

مرسی تارا جونم!‏ گل گلی . بوس بوس

نگار یکشنبه 21 خرداد 1391 ساعت 00:45

محمد از خدا ک پنهون نیس از شما چه پنهون این مراد بدجوری دلمو برده بیا در حق ما برادری کن جورش کن واسه ما شمارشو ندارم ولی ۲ تا آدرس ازش دارم. یه بار تو مصراع دوم بوده یه بارم مثه این ک اسپانیا بوده .


تو آدرس اولی که پیداش نکردم !
ولی اسپانیا رو ببینم چی کار می تونم برات بکنم ! ببینم میشه برم یه سر اونجا برات دنبالش بگردم !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد