فـــرامـــوشـــی

می نویسم که یادم بمونه...

فـــرامـــوشـــی

می نویسم که یادم بمونه...

کاش هیچوقت بزرگ نمیشدم ...

تا حالا اتفاق افتاده واستون داشتید تو خیابون راه می رفتید بعد اتفاقی یکی از همکلاسی های دوران دبستان تون رو ببینید !؟ اخیرا این اتفاق واسه من افتاد ! خیلی جالب و باحال بود. یکی دو ساعت داشتیم از خاطرات اون موقع ها می گفتیم و می خندیدیم ! 
واقعا یادش بخیر، کوچیک که بودیم چه دورانی داشتیم. حالا درسته اون موقع ها مثل حالا این همه امکانات نبود و مثل بچه های این دوره زمونه تو ناز و نعمت نبودیم ولی خداییش خیلی خوش بودیم ! خیلی بهمون خوش می گذشت ! وای من چقد بازیگوش و شیطون بودم بچگی ، بر عکس الان !
بچه ها همش دلشون می خواد زود بزرگ بشن ! ولی تا اونجایی که یادمه هیچوقت این آرزو رو نداشتم چون ذاتا همیشه هرجا بهم خوش بگذره واسم ایده آله ! فارغ از هر مسئولیت و دلمشغولی فکر و ذکرمون فقط بازی بود و بازی ! عجب ... کاش هیچوقت بزرگ نمیشدم ...

پی نوشت : هرچی دنبال یه قالب خوب و خوشگل گشتم تا قالب وبلاگم رو عوض کنم، چیزی که با سلیقه ـم جور بیاد پیدا نکردم ! 

پدیده ای به نام رانندگان خانم !

اگه این دق و دلیم رو خالی نکنم امشبم صبح نمیشه !
بارلاها ! یه کاری بکن موقع رانندگی تو خیابون، پرمون به پر این راننده های زن نگیره ! خواهش می کنم ! البته من اصلا با این قضیه مخالف نیستم ولی به خدا اکثرا رانندگی بلد نیستن ! به خدا راست میگم ! البته تو ایران اینجوریه معمولا ! کاش یه لاین به خیابونها اضافه می کردن تا خانوم های محترم از اونجا برن واسه خودشون ! امروز بابت حماقت یه خانم نزدیک بود اندازه حداقل یکی دوماهی بدبختی و اعصاب خوردی درست بشه واسم ! به خیر گذشت ...
خداوکیلی قصد توهین به هیچکدوم از خانوم های ایرانی رو ندارم ! ولی خب آدم باید ببینه اگه از عهده یه کار بر میاد، انجامش بده ! آدم باید حداقل با خودش دیگه صادق باشه ! من نمی دونم راهنمایی رانندگی رو چه حسابی برا بعضیا گواهینامه صادر می کنه ! البته من نمیگم مردا هم همه خوب رانندگی می کنن ها ! به هیچ وجه ؛ ولی اگه بخوایم به جامعه آماری نگاه کنیم اینجوریه که مردها 80 درصدشون قابل تحمل رانندگی می کنن ولی زنها متاسفانه حداقل 80 درصدشون غیر قایل تحمل رانندگی می کنن ... 

پی نوشت : مثل اینکه از این مطلب استقبال شده ! البته به نظرم استقبال به این معنی نیست که همه بیان و تایید کنن ! بلکه استقبال اینجوری خوبه که هم مخالف ها هم موافق ها بیان و نظرشون رو بگن و به نظرم وبلاگ و اینترنت همینش خوبه. در همین راستا ! یادم باشه یه مطلب دیگه که تقریبا مرتبط با همین پست هست رو بعدا بفرستم !

شاید این قسمت من بود ...

مسعود سعیدی - آهنگ قسمتنمیتونم ، بی تو باشم / نه تو خوابُ نه بیداری
نمیدونم تو چرا از / دلِ من فاصله داری
توی آسمونِ رویام / تورو میبینم هنوزم
به امیدِ دیدنِ تو / میگذره این شب و روزم...
واسه چشمای تو باید / با چه حسی بگه این دل
که نفس کشیدنِ من / داره میشه بی تو مشکل
شاید این ، قسمت من بود! / که بمونم تک و تنها...
دیگه طاقتم تمومِ / هی نکن امروز و فردا
میدونم حق با نگاتِ / پیشِ چشمِ تو حقیرم
نمیشه زنده بمونم / اگه دستاتُ نگیرم...

[مسعود سعیدی/قسمت]


پی نوشت : مسعود سعیدی یکی از خواننده های مورد علاقه منه. حس زیادی با گوش دادن آهنگ هاش میگیرم. این هم شعر آهنگ آخرشه که تازگی ها اومد. منتظر انتشار آلبومش توی خرداد ماه هستم ...

بعضی موقع ها آدم خیلی راحت تر می تونه حسش رو با یه آهنگ نشون بده و یا حال و احوالش رو با یه آهنگ کنترل کنه. یه قسمت جدید توی وبلاگ درست کردم برای همین کار ...

انسانم آرزوست ...

امروز اصلا حالم خوب نبود ! به جز سر درد بدنم دیگه جاییش درد نمیکرد ! ولی فکر کنم روحم حالش خوب نبود ...

نمی دونم، احساس می کنم یه چیزی کمه، یه چیزی سر جاش نیست ... نمی دونم شاید دلم یه دوست خوب می خواد. یکی که بتونم حرف هایی که تا حالا به هیچکس نگفتم بهش بزنم. یکی که از این نگران نباشم که به حرف هام بخنده ...

شاید هم نه؛ دوست نه؛ دلم یه آدم خوب می خواد ! یه انسان خوب ...