دختر پسر رویایی !

امروز به خاطر یه کاری مجبور بودم یکی دو ساعتی کنار خیابون منتظر باشم. بعد یه مدت که اونجا بودم یه دختر پسر اومدم اون طرف خیابون توی ایستگاه اتوبوس کنار هم نشستن. دوست بودن باهم. این دختر پسر هر دوتاشون مثل پنجه آفتاب بودن ! پسره از دختره خوشگلتر، دختره از پسره خوشگلتر ! هر دو بسیار خوش اندام و خوش پوش و خوش سلیقه ...

مام که حوصله مون سر رفته بود گفتیم بذار یه کم اینا رو دید بزنیم ببینم در چه وضعیه اوضاعشون ! اولش پیش خودم به هر دوتاشون آفرین گفتم به خاطر انتخاب هاشون. چقدر خوبه دو نفر که می خوان با هم باشن خوب به خودشون نگاه کنن و طرفشون رو انتخاب کنن. آدم باید به خودش و شرایطش عادلانه یه نمره بده و طرفی که می خواد انتخاب کنه هم نمره ش دور و بر خودش باشه ! به نظرم خوب نیست آدم کسی رو انتخاب کنه که اختلاف فاحشی داره با خودش ! حالا فرق نمیکنه پایین تر یا بالاتر از خودش ! اینجاس که میگن کبوتر با کبوتر باز با باز ...

من عاشق عشق این دختر پسر شدم ! خیلی باهم خوب بودن و معلوم بود واقعا همدیگه رو دوست دارن ! تا اتوبوس میومد یه متر از هم فاصله می گرفتن تا اتوبوس میرفت و خلوت میشد فاصله به یک میلی متر میرسید ! حالا بماند که تو یه موقع مناسب که خیابون خلوت بود و شرایط مهیا بود یه لب خوشمزه هم از هم گرفتن ! بنده خدا ها نمی دونستم یکی اونور خیابون داره از پشت شیشه دودی ماشین نگاشون میکنه ! ما که بخیل نیستیم ! خوششون باشه ! خداوکیلی من خیلی از تریپ دوستی شون لذت بردم ! حس کردم هیچ چیزی نبود که بین خودشون تعریف نشده باشه ...

این دو تا بعد از یه مدت پاشدن رفتن ! ولی من پیش خودم فکر کردم حالا درسته ما هنوز طرف مون رو پیدا نکردیم ! البته منظورم طرف دلخواه هست ! ولی بازم خدا رو شکر و چقدر باعث خوشحالی من بود که از نزدیک درک کردم که یه سری ها هم هستن که واقعا طرف شون رو پیدا کردن ! چند وقتی بود ندیده بودم دو نفر که اتفاقا صد در صد برای همدیگه ساخته شده بودن اینهمه باهم خوب و صمیمی باشن ...

دوستام همیشه بهم میگن تو خیلی خوش شانسی ! نا شکری نمیکنم ولی امروز فهمیدم خوش شانس تر از منم هست چه جورم !