نمی دونم از چی می خوام بنویسم...
از وقتی که خیلی کوچیک بودم دفتر خاطرات داشتم ولی دیگه پنچ شش ساله که چیزی توش ننوشتم؛ نمی دونم علتش چیه، شاید یکی از علت هاش همین اینترنت باشه.
نوشتن رو دوست دارم. یه جورایی آرومم می کنه. واسم مهم نیست که نوشته هام رو کسی بخونه یا نه ! چون واسه دل خودم می نویسم و البته اینم نمی تونم انکار کنم که دوست ندارم چیزایی که می نویسم رو چند نفر دیگه بخونن و نظر خودشون رو درباره ش بگن.
الان که فکر می کنم می بینم که چقدر حیف بوده که این چند سال چیزی ننوشتم. چه خاطره ها، اتفاق ها، ماجراها، سوال ها و ... رو از دست دادم !
اینترنت جاییه که دوستش دارم. تصمیم گرفتم از این به بعد اگه دلم خواست چیزی بنویسم بیام و اینجا ثبتش کنم. درسته که جای دفترم رو نمیگره ولی یه جورایی مثل همونه...
با سلام اگر دوست داری آمار وبلاگ شما چند برابر بشه حتمآ به ما سر بزن فقط چند دقیقه میشه !